قساوت قلب در قرآن
چکیده:
«قساوت» در لغت به معنای سختی هر چیزی است و زمانی که به قلب اضافه میشود به معنای رفتن نرمی و رحمت از دل است و از همین رو به دلهایی که در برابر نور حق و هدایت، انعطافی از خود نشان نمیدهند و نرم و تسلیم نمیگردند و نور هدایت در آنان نفوذ نمیکند قلبهای قاسیه یا قساوتمند گفته میشود. در قرآن کریم به برخی از عوامل قساوت قلب اشاره شده است که عبارتند از: عدم پذیرش سخن حق، پیمان شکنی، بیتوجّهی به آیات و نشانههای الهی، طول امل، مداومت بر کارهای زشت و معاصی. بهترین راه برای درمان قساوت قلب، تلاش در جهت پیشگیری از ابتلا به این بلیّهی روحی است که در سایهی از بین بردن عوامل آن صورت می گیرد امّا قرآن کریم از مسئلهی ذکر که به نحو کامل در نماز تجسّم یافته است، به عنوان مهمترین عامل برای جلا دادن به دلهای قاسی و درمان قساوت قلب یاد کرده است.
...........................................
مقدمه
قساوت قلب یکی از بیماریهای معنوی و گناهان قلبی است که بسیاری از افراد، با وجود ابتلا به این بیماری مهلک روحی از آن غافل هستند.این بیماری در قرآن مذمت شده است و خداوند در آیه 22 زمر میفرماید: «پس آياكسى كه خدا سينهاش را براى [پذيرش] اسلام گشاده، و [در نتيجه] برخورداراز نورى از جانب پروردگارش مىباشد [همانند فرد تاريكدل است]؟ پس واى برآنان كه از روی قساوت ياد خدا نمىكنند؛ اينانند كه در گمراهى آشكارند». قساوت قلب که یک بیماری روحی است اگر درمان نشود میتواند منشأ بسیاری از جنایات و کارهای خلاف اخلاق گردد. جنایاتی که امروزه ما در نقاط مختلف جهان از سوی برخی سرمداران زر و زور شاهد هستیم، و کشته شدن کودکان و انسانهای بیگناه در کشورهای مختلف توسّط جنایکاران جهانی تا حدّ زیادی ناشی از قساوت قلبی است که بر دلهای عاملین این جنایت سایه افکنده است. از اینرو ضروری است تا هرچه بیشتر با این بیماری روحی آشنا شویم و با رجوع به منابع دینی و مشخّصاً قرآن کریم، با عوامل آن آشنا شده و در صورت وجود آنها در درون خود در صدد درمان آن براییم.
.........................................
مفهوم شناسی چند اصطلاح
الف) قلب
«قلب» در لغت به معنای برگرداندن و وارونه کردن چیزی از سویی و از رویی به رویی دیگر است. به طور مثال وقتی گفته میشود «قلب الثوب» به معنای برگرداندن و پشت و رو کردن پارچه است. و از آنجا که حالات روحی و روانی انسان پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است، به بعد روحی و غیرمادّی انسان اصطلاحاً «قلب» اطلاق شده است و از این واژه برای تعبیر از حقیقتی که منشأ صفاتی مانند علم و شجاعت است، استفاده میشود.
همانگونه که قلب مادّی در بدن مرکز اتّصال رگها میباشد و خون از سراسر بدن به سمت قلب سرازیر میشود، «قلب» روحانی انسان نیز که «منِ» حقیقی انسان را تشکیل میدهد، مرکز تجمیع احساسات و عواطف و ادراکات آدمی است. «منِ انسانی عبارتست از مجموعه بسیاری از اندیشهها، آرزوها، ترسها، امیدها، عشقها و... همه اینها در حکم روزها و نهرهایی هستند که در یک مرکز بهم میپیوندند. خود این مرکز دریایی عمیق و ژرف است که هنوز بشر ادعا نکرده که توانسته است از اعماق این دریا آگاهی یابد.»
از همین جهت است علامهی طباطبائی در تفسیرالمیزان، ذیل آیهی (ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور) قلب را نفس مدرکه و روح دانسته و نسبت دادن تعقل را به قلب با آنکه ادراک حقیقتاً متعلق به روح است مجاز دانسته و در ذیل آیه «و لکن یؤاخذ کم بما کسبت قلوبکم» فرمودهاند این از جمله شواهدی است که مراد از « قلب» به معنی نفس و روح است.
صفات «قلب» در قرآن کریم
به طوریکه آیات نشان میدهد قرآن به قلب تکیهای عجیب کرده و منشأ خیر و شر را قلب میداند. قرآن مجید به قلب چیزهایی را نسبت میدهد از جمله اینکه قلب غلیظ شده و رقّت خود را از دست میدهد «و لو کنت فظّاً غلیظَ القب لا نفضُّوا مِن حولِکَ.» »
قلب مریض میشود (نه از لحاظ طبیعی) بلکه از لحاظ عدم استقرار ایمان و بودن هواهای شیطانی در آن «فی قلوبهم مرضٌ فزادَهُمُ اللهَ مَرضَاً».
در جایی دیگر میفرماید قلب محل ترس و خوف است «لَسنلقی فی قلوب الذین کفروا الرُّعبَ». آل عمران/151
قلب منشأ صدور معاصی و در نتیجه گنهکار میشود «ولکن یواخِذَ کم بما کسبت قلوبکم. بقره225»
قلب قدرت بر ادراک دارد و محل عقیده و انبار علوم است «سهم قلوبٌ لا یفقهون بها. اعراف/179»
قلب محل عواطف و مخزن رأفت و رحمت و اطمینان و سکینه است «هو الذی انزل السکينة فی قلوب المؤمنین. فتح/4»
یا تعبیرات دیگری مثل اینکه قلب زنگ میزند و تیره میشود. قلب مهر زده میشود
ب)قساوت
«قساوت» در لغت به معنای سختی هر چیزی است. و زمانی که به قلب اضافه میشود به معنای رفتن نرمی و رحمت از دل است. از همین جهت است که خداوند دلهای قسی را به سنگ تشبیه کرده است و میفرماید: «ثم قَسَت قلوبکم مِن بَعدِ ذلک كالحجارة او اشد قسوة» یعنی دلهای شما مانند سنگها سخت و یا سختتر از آن گردید.
علاوه بر این معنای حقیقی، دو معنی مجازی برای قساوت نیز در کتب لغت ذکر گردیده است که عبارتند از ناخالصی داشتن و دیگر اینکه رنجی را متحمل شدن است.
وقتی قساوت قلب بر دل انسان عارض میشود در آن حالت حق را نمیپذیرد و در برابر آن خاشع نمیشود و تسلیم آن نمیگردد و خشوع در برابر حق که حقیقت ایمان است در آن یافت نمیشود. و از همین رو به دلهایی که در برابر نور حق و هدایت انعطافی از خود نشان نمیدهند و نرم و تسلیم نمیگردند و نور هدایت در آنان نفوذ نمیکند قلبهای قاسیه یا قساوتمند گفته میشود. قاسیه از ماده قسوه به معنی خشونت و سختی ناپذیری است لذا سنگهای خشن را «قاسی» میگویند
«قساوت یک نوع بیماری و نوعی استقامت است که بر دل انسانی عارض میشود در این حالت اندرز و انذار در آن اثری نمیکند و نیز مناظر رقتآور مانند؛ آه مظلوم و نالهی یتیمان و بیدرمانی دردمندان و پریشانی تهیدستان هیچ اثری در او نمیگذارد و ترحمی نمیکند و آن را نادیده و ناشنیده گرفته و به مانند حیوانی از آنها میگذرد و او را متأثر نمیکند.